×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

گوش کن به حرفهای دل من ای خدا

× حرف دلتو به خدا بگو فقط اونه که خوب گوش میده و بهت کمک می کنه
×

آدرس وبلاگ من

my-god.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/faribagr

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

دیدن خدا... داستان کوتاه و جالب

استادی می گفت کسی پرسید: چرا نمی توان خدا را دید؟ ظریفی آینه ای بزرگ به دستش داد و گفت چه می بینی؟ گفت: خودم را. ظریف آینه را گرفت و آن را شکست. آینه هزاران تکّه شد...تکّه هایی بسیار کوچک... ظریف این بار تکّه کوچکی از آینه شکسته را به دستش داد. دوباره پرسید: چه می بینی؟ گفت: هیچ. آن قدر آینه اش کوچک است که دیگر خودم را هم نمی بینم! ظریف گفت: اگر آینه دلت هم بزرگتر بود حتماً خدا را در آن می دیدی!

چهارشنبه 4 خرداد 1390 - 3:26:43 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
× برای این پست نظرات ارسالی پس از تایید مدیر وبلاگ به نمایش در خواهند آمد

آخرین مطالب


سرنوشت...


داستان کوتاه ولی ....


در دلم بود که آدم شوم...


این روزگار...


می خواهم دلسنگ شوم...


داستان کوتاه و خواندنی اثبات عشق


من صبورم اما...


تنهایی...


من فکر توام...


من سنگم...


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

68361 بازدید

23 بازدید امروز

3 بازدید دیروز

58 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements