عاقبت صید سفر شد یار ما یادش به خیر
نازنینی بود و از ما شد جدا یادش به خیر
با فراقش یاد من تا عهد دیرین پر گرفت
گفتم ای دل سالهای جانفزا یادش به خیر
آن لب خندان که شب های غم و صبح نشاط
بوسه می زد همچو گل بر روی ما یادش به خیر
با همه بیگانه ماندم تا که از من دل برید
صحبت آن دلنواز آشنا یادش به خیر
قصه می گفت برای کودکان چون شهرزاد
داستان دزد و نارنج طلا یادش به خیر
سالهای عشرت ما بود و فرزندان چو ماه
ای دریغ ان سالها وان ماهها یادش به خیر
یار رفت و عمر رفت و جمع ما پاشیده شد
راستی خوش عشرتی بود ای خدا یادش به خیر
می رسد روزی که از من هم نماند غیر یاد
آن زمان بر تربتم گویی که ها یادش به خیر
سلام از وبلاگت خیلی خوشم اومد خیلی خوب بود امیدوارم موفق باشی لطفا پیغامم رو حذف کنید بی صبرانه منتظر تماستون هستم اگه دوست داشتین09122530096
68410 بازدید
72 بازدید امروز
3 بازدید دیروز
107 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian